سیصد سی روز گذشت
عزیزم قربون شکل ماهت بشم 11 ماهگیت مبارک امیدم الهی 1000 ساله بشی مامانم دیگه مامان جون گامهات رو داری به پایان یک سالگیت میذاری و خانم می شی ومن هم افتخار می کنم که خداوند تورو بهم داده وهمیشه سپاسگذارشم خدا کنه که لیاقت داشتنت رو داشته باشم عروسکم یازده ماهگیت مبارک قند عسلم ...
نویسنده :
مامان جون
13:13
ای ایرانم
دیشب با بابات رفتیم احمد آباد وای آتنا چه هل هلیی بود من که آنقدر بقض گلوم رو گرفته بود از این همه شادی مردم خوشبحالشون می تونند طعم شادی رو بچشند بیرون رفتن خوابیدن و خوردن من وبابات شد مرجان بماند این چند تا عکس مال دیشب ایرانم همیشه سربلند و پیروز باشی ...
نویسنده :
مامان جون
12:53
عکسهای چندروز پیش
آتنا جون مامان برات بمیره پس کی خوب می شی عزیزم ...
نویسنده :
مامان جون
12:43
فرد جدید خانواده
این عکس پسر عمه آتنا جونم که الان 20 روزه می شه من در گیر بیمارستان آتنا بودم نشد بذارم اسمش پـــــــــــــــرهــــــــــــــــــام» ...
نویسنده :
مامان جون
12:41
روزهایی که تکرار من درآنست
سلام آتنا جون تو خوب بشی منم خوبم مامان جون فدای یه تار موت اگر دل وروحم شکسته الحمدالله چند روز بهتری وغذا می خوری خدا رو شکرررررررررررررررررر آتنا من تو رو بی اندازه دوست دارم و عاشقانه عاشقتم بابات سرگرم اما من وتو روزهای تکراری رو می گذرونیم تمام انگیزم واسه بودن تویی وقتی نگاه به چشمهای پاک وبی گناهت می کنم احساس شرم وخجالت بهم دست می ده منو ببخش اگر گاهی آنقدر تو غمهام و شکستهام غرق می شم که یادم می ره کنارمی دلم نمی خواد یه مادر افسرده و غمگین باشم اما امان از زمــــــــــــانه بازی های بدی با آدم داره دلم. جونم. عمرم. فدای یه لحظه خندیدنت مامان جون ...
نویسنده :
مامان جون
12:38
بدون عنوان
عشق عشق یعنی مجنون را دار زدن با تمام وجود فریاد زدن عشق یعنی انتهای راه کجاست! سوختن مجنون و خاکستر خاطرات عشق یعنی آغازی بی انتها عشق یعنی مرگ تدریجی عاشقان عشق یعنی پیری زودرس عشق یعنی مرگ خاموش خنده ها ...
نویسنده :
مامان جون
15:33
این روز های من
سلام به همه خواهرها وخاله جونهای آتنا جون که خیلی لطف دارن ومن رو همیشه شرمنده خودشون می کنند باز هم از این همه توجه شما سپاس گذارم آتنا همونطوری و من هم دیگه نای هیچ چیزی رو ندارم انگار قرار نیست دیگه خوب بشه 2شب راهت تا صبح خوابید وفقط واسه شیر بیدارشد اما روز تا شب بهانه می گیره و گریه می کنه به دنبال گریه هاش سرفه و بعد هم بالا میاره بخدا خیلی خسته شدم ودیگه کم آوردم به زور دارم خودم رو می کشم چون غیر خودم کسی نیست از این کوچلو مواظبت کنه خدا خودش رحم کنه به حالم دوستهای عزیزم واسه من وآتنا دعا کنید دعا کنید که دخترم خوب بشه مثل روزهای اولش دلم واسه ش...
نویسنده :
مامان جون
14:46
دیگه عمرم داره تموم می شه
خدایا چطوری صدات کنم که صدام رو بشنوی چرا آتنام دیگه خوب نمی شه چرا مثل قبلش نمی شه امروز 9 روز که شب تا صبح راه می برمش و اون گریه می کنه دیگه غذا نمی خواد شیر نمی خوره خدایا تا کی اشک بریزم دلت به حال روزم نمی سوزه مگه چه گناهی کردم که حالا بچه ام داره زجر می کشه چرا دنیای شیرن من با دخترم داره خراب می شه اسهال استفراغش که خوب نشده ریه هاش هم خراب شده وعفونت کرده مامان قربونت بشم خوب شو بخدا دیگه نمی کشم آتنا عسل مامان دیشب همه اش تا صبح بالا آوردی و سرفه ک...
نویسنده :
مامان جون
14:30
بیماری آتنا جونم و جان دادن لحظه به لحظه من
سلام دخترم سلام آتنای من عشق و هستی من مامان بی تو می میره مامان قربونت بشه زندگی دیگه بی تو برام معنی نداره پس عشقم امیدم آتنا جونم بمون بمون برای مامان بیماریت از یک اسهال استفراغ ساده شروع شد همون روز بعد از ظهر روز شنبه با بابا بردیمت پیش دکتر لطفی اما اون برات چندتا شربت نوشت ولی لحظه به لحظه حالت بدتر می شد با دکتر لطفی تماس گرفتم گفت ببر بیمارستان ثامن من هم الان میام بردیمت با بابا بیمارستان بعد از تشکیل پرونده تورو بردن اتاق رگ گیری ومن رو بیرون کردن گریه امن نمی داد با هر جیق کشیدن ومامان گفتنت بند ...
نویسنده :
مامان جون
14:01